بقاتی در رابطه با "صخرهی بودجه"
ن ۱۷ نوامبر ۲۰۱۲
با پايان انتخابات 2012، دولت اوباما خود را بر روي اولين عمل اداري خود و موضوعي متمركز ميكند، كه بزرگترين دغدغهی نخبگان اقتصادي و كلان شركتها ميباشد: كاهش بيليونها دلار در پوشش خدمات درماني سالمندان، بيمه ي درماني نيازمندان، و ديگر برنامههاي اجتماعي.
سرعت تحرک و تلاش دولت، همگام با حزب جمهوریخواهان، برای تحمیل کاهشها و ریاضت اجتماعی نشات گرفته از آن، که مدتها قبل از انتخابات طرح ریزی شده بودند، بیان یک واقعیت اساسی در ایالت متحده آمریکا و پهنهی گیتی میباشد: تقسیم جامعه به دو طبقهی اصلی، از یک طرف كلان شركتها و اشرافیت مالی و در مقابل آن طبقهی کارگر به عبارتی اکثریت قریب به اتفاق مردم جامعه. در رابطه با این دو طبقه، دولت- در آمریکا تلفیقی از دمکراتها و جمهوریخواهان - یک داور بیطرف نیست، بلکه مدافع بیرحم یک طرف بر علیه طرف دیگر است.
صرفنظر از هر گونه اختلاف و عدم توافق موجود میان دو حزب بر سر شکل مشخص کاهشها و تا چه اندازه طرح مشخص مالیاتی با شعار "از خود گذشتگي همگانی" جهت لاپوشاني مسائل در نظر گرفته شود، آنها بر سر موجود نبودن پول برای برنامههای اجتماعی که میلیونها انسان را از فقر بدور میدارد، و پرداخت بهای بحران سیستم سرمایهداری توسط طبقهی کارگر توافق کامل دارند.
دلیل ادعا شده برای کاهش ها، "صخرهی بودجه" است، اصطلاحی که در اوایل سال جاری توسط رئیس بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، بن برننکه اختراع شده است. طبقهی حاکم در جستجوی ارائه یک ضرب الاجل کاملا مصنوعی میباشد، كه به دلايل سیاسی به پس از انتخابات آمریکا موكول شده است و رویدادی با اعواقب ويرانگر را به نمایش مي گذارد.
هدف از ایجاد فضای هراس و بیم به کمک "صخره بودجه" ارائه کاهشها در پوشش درمانی برای نیازمندان و سالمندان، خدمات درمانی دولتی بطور کلی و پوششهای تامین اجتماعی است، که مدتهاي طولانی به عنوان اصول خدشه ناپذير و غير قابل تغيير در سیاست آمریکا تلقی میشدند. كاهش بودجه ي اين برنامه ها نه تنها برای بحث و بررسی، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر در نظر گرفته شده است.
اوباما در سخنان خود در یک کنفرانس مطبوعاتی در روز چهارشنبه در کاخ سفید، در تکرار این داستان گفت: "ما با یک ضربالاجل بسیار واضح روبرو هستیم، که ما را به تصمیم گیریهای بزرگ در رابطه با اشتغال، مالیات و کسری بودجه در پایان سال ملزم میکند".
وی افزود:"من بر این باورم که ما باید علاوه بر این، یک رویکرد جدی به این مسئله داشته باشیم که ما چگونه مطالبات قانونی خود را اصلاح کنیم، چرا که هزینههای مراقبتهای بهزیستی همچنان به عنوان بزرگترین محرک کسری بودجه ما عمل میکنند".
در پشت چنین لفاظیهایی مجموعهای از پیش فرضهای مبتنی بر منافع طبقاتی مشخص پنهان است. در رابطه با هر معضل اجتماعی، ثروت و امتیاز اجتماعی اشرافیت مالی مصون از هر تعرضی ارائه شده است، در حالی که با برنامههای اجتماعی ضروری برای معیشت میلیونها نفر به عنوان تجملات غیر ضروری برخورد میشود.
این ادعا که هزینههای مراقبتهای پزشکی بزرگترین محرک کسری بودجه هستند به طور خاص از جانب رئیس جمهوری طرح میشود که بیلیونها دلار تحویل بانکها داد. در ایالات متحد تنها ۴۰۰ تن از ثروتمندترینها ۱.۷ بیلیون دلار در تملک خود دارند، به اندازه کافی، نه تنها برای پوشش دادن به هر گونه کسری در مطالبات اجتماعی مندرج در قانون، بلکه حتا برای پرداخت تامین اجتماعی به طور کامل به مدت بیش از دو سال نیز کافی است. به خاطر سیاستهای دولت اوباما تا حد زیادی نابرابریهای اجتماعی در طول سه سال گذشته افزایش یافت.
یک پنجم از کلّ بودجه فدرال برای هزینههای نظامی، در جهت کشتن و ایجاد وحشت بر علیه انسانها در سراسر جهان مصرف میشود.
اگر هزینههای مربوط به "امنیت داخلی" و موارد مشابه در نظر گرفته شود، دولت آمریکا هر ساله بیش از یک بیلیون دلار برای يافتن بهترین راههای قتل انسانها در خارج و جاسوسی بر علیه مردم خود آمریکا در داخل کشور به کار میگیرد.
در همین زمان شرکتهای آمریکایي، تخمین زده مي شود كه ۵ بیلیون دلار ذخیره نقدی را صاحب هستند که حاضر به سرمایه گذاری نیستند، یعنی رقمی بزرگتر از تولید ناخالص ملی آلمان.
بدون پرداختن به معضل اصلی در جامعه آمریکا یعنی نابرابری اجتماعی، نمیتوان به حل مشکلات دیگر پرداخت. با این حال، تضاد طبقاتی درست همان چیزی است که نهادهای سیاسی و رسانهای در تلاش سرپوش گذاشتن بر آن هستند، کاری که بیش از پیش با دشواریهای فزاینده همراه است.
در این تلاش منتقدان "چپ" دولت اوباما که انتخاب مجدد او را با شوق و ذوق استقبال کردند، نقشی کلیدی ایفا میکنند. نژاد، قومیت، جنسیت، گرایش جنسی، یعنی همهی اشکال مختلف آن چیزی که به سیاست هویتی(identity politics)
مشهور است، به منظور پنهان کردن مطالبات و مسائل طبقاتی و توجیه این دولت به غایت ارتجاعی به میدان آمد.
بدین ترتیب مناسب حال است که اوباما گشایش بحث "صخره بودجه" در این هفته را عمدا و آگاهانه با دیدار و گفتگو با نمایندگان اتحادیهها و نمایندگان لیبرال "چپ" آغاز میکند. برای قبولاندن کاهش بودجه در زمینهی تامین اجتماعی و پوشش درمانی نیازمندان و سالمندان به مردم، این جماعت ضرروی هستند. اینها سعی خواهند کرد که این کاهشها را یا به عنوان اصلاحات مترقی و یا به عنوان ضرورتهای ناگریز، که ریشه در مقاومت جمهوریخواهان دارند، به مردم بفروشند.
دربرابر این سیاست یک جانبه رياضت اقتصادي، که تهدیدی برای پرتاب میلیونها نفر از مردم به ورطهی فقر و بیچارگی است، طبقهی کارگر باید با عزمی مشابه از منافع خود دفاع کند
گام آغازین یک برنامه برای طبقهی کارگر باید رّد و نفی کل چهار چوب این بحث باشد. پرسش این نیست، که چه چیزی باید کاهش یابد و یا قطع شود، بلکه چه باید انجام شود تا حقوق پایهای اجتماعی همگانی را محافظت کنیم. این حقوق عبارتند از: مرقبتهای پزشکی با کیفیت بالا، بازنشستگی امن، یک آموزش و پرورش خوب و شغل با پرداخت مناسب.
این حقوق نه تنها با سیاست دو حزب بزرگ، بلکه با منافع طبقهی حاکم که این دو نمایندگی میکنند، و با کلیت ساختار اجتماعی که آنها از آن دفاع میکنند، یعنی نظام سرمایه داری ناسازگار است.
تنها راه دفاع از دستاوردهای نسلهای گذشته و حقوقی اجتماعیِ اکثریت مردم، مبارزهی طبقاتی است. در هر کشور، طبقهی حاکم با اعلان جنگ به کارگران مصمم است، اکثریت مردم را قربانی ثروت اندوزی سیری ناپذیر خود و به ورطهی فقر و فلاکت پرتاب کند. طبقهی کارگر میبایست ضد حمله خود را آغاز کند، ضد حملهای که بیشک در پیش رو است.
طبقهی حاکم میتواند آن را انکار کند و چپها دروغين میتوانند تمام تلاش خود را برای تحت کنترل در آوردن آن بکار گیرند، مبارزهی طبقاتی اما قوانین محتوم خویش را داراست. منافع طبقهی کارگر تنها میتواند توسط یک دگرگونی انقلابی کل اجتماع و جایگزینی سرمایه داری توسط سوسیالیسم تضمین شود.
مبارزهی طبقاتی میبایست مبارزهای سیاسی باشد. در مبارزه برای دفاع از منافع خویش طبقهی کارگر به حزب خود نیاز دارد. انتخابات ۲۰۱۲ و پیامدهای آن برای تقویت این باور در ذهن میلیونها کارگر و جوانان کمک خواهند کرد.
Follow the WSWS